خزان

پاییز هزارآغاز و هزار انتهاست
شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۵۹ ب.ظ

کٌما

به ماه که فکر میکنم یاد ماهی می افتم..

دقیقن همان ماهی که برای آخرین بار دیدمت و گفت تو چه ماهی.. .

سریع پرسیدم چه ماهم؟

گفت نه تو چه ماهی.. .

گفتم تو چه ماهی حقوق میدن؟

نه ساکت بمون.. تو چه ماهی.. .

اخه مگه بار دارم؟ o_O

یکی از ماهیتابه های در دستش را بسمتم پرتاب کرد..

و من همچنان که بیهوش میشدم میشنیدم...

"خوبه کمک بزرگی کردی.. دیگه خودش مشخص شد تو چه ماهیتابه ای...!" 

 

"این پست را جدی نگیرید، منباب چیزی که باب نبود..!)

mail  گذشته ام....


نوشته شده توسط مثل هیچکس
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

خزان

پاییز هزارآغاز و هزار انتهاست

کٌما

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۵۹ ب.ظ

به ماه که فکر میکنم یاد ماهی می افتم..

دقیقن همان ماهی که برای آخرین بار دیدمت و گفت تو چه ماهی.. .

سریع پرسیدم چه ماهم؟

گفت نه تو چه ماهی.. .

گفتم تو چه ماهی حقوق میدن؟

نه ساکت بمون.. تو چه ماهی.. .

اخه مگه بار دارم؟ o_O

یکی از ماهیتابه های در دستش را بسمتم پرتاب کرد..

و من همچنان که بیهوش میشدم میشنیدم...

"خوبه کمک بزرگی کردی.. دیگه خودش مشخص شد تو چه ماهیتابه ای...!" 

 

"این پست را جدی نگیرید، منباب چیزی که باب نبود..!)

mail  گذشته ام....
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۹
مثل هیچکس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی